ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کودکانی که زبان مادری ندارند؛ همسان‌سازی در ایلام و کرمانشاه

کنعان مختار – در اثر همسان‌سازی زبانی در استان‌های ایلام و کرمانشاه «تعداد قابل توجهی از والدین کُرد» با فرزندانشان با زبان فارسی صحبت می‌کنند. گزارشی از مقابله جمهوری اسلامی با زبان مادری در این دو استان در گفت‌وگو با نوجوانان و فعالان فرهنگی.

اگرچه سال‌های زیادی است که کُردهای ساکن ایران برای احقاق حق زبان مادری خود تلاش می‌کنند و نیز به‌رغم اشارۀ صریح قانون جمهوری اسلامی به تدریس زبان‌های غیرفارسی در مدارس، اما تا به امروز این مهم در دستور کار هیچ یک از دولت‌های حاکم بر ایران قرار نگرفته است. به گفته کارشناسان، انکار و انسداد زبان کُردی(کوردی) نه تنها کاربرد آن را در ایران با چالش جدی روبه‌رو کرده، بلکه به میزان قابل توجهی حساسیت‌های فرهنگی نسل جدید را هم دستخوش تغییر کرده است. عمدۀ کُردهای ساکن ایران در جنوب استان آذربایجان غربی، استان‌های کردستان، کرمانشاه و ایلام حضور دارند. همچنین تعداد زیادی از آنها- در نتیجۀ تبعید در دوران شاه عباس صفوی- در بخش‌هایی از شمال خراسان (استان‌های خراسان شمالی و رضوی) و به شکل پراکنده در استان‌های شمالی کشور (کُردهای تالش) ساکن هستند. با این‌وجود سیاست‌ برخورد با زبان مادری کُردها در ایران یک شکل نبوده است. از چهار استان غربی کشور-که جغرافیای اصلی کردستان است- دو استان کرمانشاه و ایلام همواره همسان‌سازی نژادی و زبانی را بیشتر از دو استان دیگر تجربه کرده‌اند.

کودکان بی‌زبان

«فاطمه» ۱۹ سال سن دارد و ساکن ایلام است. به گفته خودش تنها یک بار آن هم در ۱۲ سالگی «پایش به تهران» رسیده است. پدر و مادرش کُرد هستند اما خودش «فارسی» صحبت می‌کند. از کُردی فقط سلام و احوال‌پرسی را در حد دو سه جمله از شبکه‌های ماهواره‌ای کُردزبان یاد گرفته است. با این وجود فارسی صحبت کردنش بدون اشکال نیست، هم نمی‌تواند از کنایه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات  زبان فارسی استفاده کند، هم تکیه بر هجاها را به خوبی ادا نمی‌کند. می‌گوید:

من و برادرم از بچگی فارسی صحبت کردیم. اینطوری برای دانشگاه رفتن و صحبت کردن بدون لهجه خیلی بهتر است. آدما نباید لهجه داشته باشند. خودم کُرد هستم ولی بلد نیستم کردی صحبت کنم. فقط کمی متوجه می‌شوم. آدم باید با کلاس باشد! وقتی به یک شهر فارس‌زبان می‌روی نباید مشکل صحبت کردن داشته باشی. به همین خاطر بهتر است از بچگی فارسی حرف بزنی.

از این دخترخانم می‌پرسم: خیلی از بچه‌های غیرفارس در ایران، فارسی را در مدرسه یاد می‌گیرند و لازم نیست حتماً در منزل هم فارسی حرف بزنند، آیا پدر و مادرت با این قضیه مشکلی ندارند؟ با آنها هم کُردی صحبت نمی‌کنی؟ در پاسخ می‌گوید:

از بچگی پدر مادرم باهام فارسی صحبت کردند، البته با هم کُردی حرف می‌زنند. گفتم که، وقتی از بچگی صحبت کنی دیگه لهجه نداری. کُردی حرف زدن خیلی سخته، وقتی می‌خوام حرف بزنم لهجه دارم (می‌خندد).

با وجود اینکه لهجۀ زبان مادری‌اش از لابه‌لای کلمات فارسی بیرون می‌زند، می‌گوید:

چون از همان اول فارسی حرف زدم، لهجه ندارم.

می‌گویم لهجه داشتن که اشکالی ندارد. قبول نمی‌کند.

به سراغ نوجوان دیگری می‌روم، «فرزاد» ۱۷ ساله است و برای کنکور درس می‌خواند. در تلگرام برایش کُردی تایپ می‌کنم. با فارسی جواب می‌دهد:

سلام داداش، می‌شه فارسی بنویسی؟!

این بار برایش یک صوت کُردی می‌گیرم، باز به فارسی می‌گوید:

کُردی بلد نیستم، فارسی حرف بزنید.

او هم کُرد کرمانشاه است و می‌گوید از بچگی با او فارسی صحبت کرده‌اند. خود را کُرد می‌داند ولی برخلاف «فاطمه» از اینکه نمی‌تواند کُردی صحبت کند و بخواند و بنویسد تأسف می‌خورد. می‌گوید:

پدر مادرم کرمانشاهی هستند ولی شناسنامه‌ام شیراز است. پدرم آنجا کار می‌کرد. همیشه باهام فارسی صحبت کردند. هنوز هم فارسی حرف می‌زنند. با مادربزرگم نمی‌تونم راحت صحبت کنم، چون فارسی بلد نیست، من هم کُردیم خوب نیست. البته کُردی متوجه می‌شوم، ولی خیلی کم می‌تونم حرف بزنم. خیلی دلم می‌خواد کُردی رو خوب یاد بگیرم.» می‌گویم، درستش این بود که می‌گفتی: خیلی دوست دارم فارسی، انگلیسی، آلمانی و... را یاد بگیری نه الان که کُرد هستی و بخواهی کُردی یاد بگیری.

می‌پرسم: اینکه نمی‌توانی با زبان مادری‌ات صحبت کنی، حس خاصی نداری؟ می‌گوید:

چرا، بخصوص وقتی به سنندج می‌رویم احساس شرمندگی می‌کنم. آنجا همه خیلی خوب کُردی حرف می‌زنند. فامیل‌های پدرم همیشه سرزنشش می‌کنند که چرا با من فارسی صحبت کردند! یک بار برای مسافرت رفته بودیم بوکان، همه خیلی خوب کُردی حرف می‌زدند، البته من لهجه آنها را متوجه نمی‌شدم. پدرم می‌گفت لهجه بوکان و مهاباد با کرمانشاه فرق دارد. من همه‌اش فارسی حرف می‌زدم، آنها هم برای اینکه من متوجه بشوم باهام فارسی حرف می‌زدند.

با چند نوجوان دیگر از کرمانشاه و ایلام صحبت می‌کنم. تعداد کمی از آنها قادرند زبان مادری خود را به خوبی صحبت کنند. برخی از آنها تنها چند واژه را می‌توانند ادا کنند و تقریباً-جز یک مورد- هیچ کدام آشنایی با رسم‌الخط زبان کُردی ندارد. همۀ آنها از پدر و مادری کُرد متولد شده‌اند، اما یکی از آنها چند بار لفظ «ما فارس‌ها...» را در صحبت‌هایش به کار می‌برد.

کُردهای ساکن ایلام عمدتاً با لهجۀ کُردی ایلامی یا همان «کُردی فیلی»، و اکثریت مردم کرمانشاه با گویش «کلهری» که در زیرعنوان «کُردی جنوبی» تقسیم می‌شوند، صحبت می‌کنند. همچنین بیشتر ایلامی‌ها و کرمانشاهی‌ها شیعه مذهب هستند.

سیاست‌های همسان‌ساز

یکی از کنشگران فرهنگی ایلام در مورد عدم توانایی به کاربردن زمان مادری توسط برخی کودکان ایلامی به «رادیو زمانه» می‌گوید:

متاسفانه این معضل بزرگی است که ما در استان ایلام با آن درگیر هستیم. این مسئله تنها به کودکان ساکن شهر مربوط نمی‌شود، در روستاها هم نمونه‌های زیادی داریم. متاسفانه برخی از خانواده‌ها، فارسی صحبت کردن را «کلاس» می‌دانند و از همان ابتدا با فرزندشان فارسی صحبت می‌کنند. حتی کار به جایی رسیده که برخی از خانواده‌ها فرزندانشان را در تهران متولد می‌کنند تا شناسنامه‌اش تهرانی باشد. تهران‌زدگی را می‌توان در علاقه به فرهنگ فارس، دوری گزیدن از زبان و فرهنگ کُردی، و خود را بالاتر دیدن از کسانی که کُردی ایلامی صحبت می‌کنند، مشاهد کرد.

در همین زمینه، یک شاعر و نویسندۀ ایلامی نیز به «رادیو زمانه» می‌گوید:

درصد بالایی از مردم ایلام با رسم‌الخط کُردی آشنایی ندارد و جمعیت زیادی هم جز گویش‌هایی از کُردی جنوبی، توانایی فهم یا صحبت کردن با دیگر گویش‌های کُردی مثل سورانی و کرمانجی ندارد. البته حداقل انتظار است که گویش «سورانی» یا همان کُردی مرکزی (کوردی ناوه‌ندی) که در میان کردهای استان کردستان، شهرهای آذربایجان غربی و کُردهای عراق باب است، را متوجه بشوند. ولی متاسفانه افراد کمی وجود دارند که این گویش را بفهمند. بیشتر متون کُردی در ایران و عراق با گویش سورانی نوشته می‌شود، و شبکه‌های ماهواره‌ای با آن برنامه دارند. ولی متاسفانه در ایلام توجهی به آن نمی‌شود چون در اصل توجهی به فرهنگ کُردی نمی‌شود. بدون شک این بی‌توجهی نتیجه سیاست‌های فرهنگی و زبانی حکومت‌های پهلوی و جمهوری اسلامی است. از صدا و سیماهای استانی گرفته تا جلوگیری از تدریس زبان کُردی درمدارس و به سخره گرفتن فرهنگ کُردی در رسانه‌ها مزید این بیگانه‌سازی در ایلام و کرمانشاه بوده است.

این نویسنده همچنین اضافه می‌کند:

کتاب‌های کُردی در این دو استان به نسبت مابقی شهرهای کردستان، مخاطب خیلی کمتری دارد، به همین دلیل حتی نویسندگان کُرد اهتمامی به چاپ و نشر کتاب کُردی ندارد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان ایلام از ۲۸۱ عنوان کتابی که در سال ۱۴۰۰ در این استان منتشر شده‌اند، تنها ۳۲ عنوان با زبان کُردی بوده است. همچنین به گفتۀ مدیر کل ادارۀ فرهنگ و ارشاد استان کرمانشاه، در سال ۱۳۹۸، ۱۸۷ عنوان کتاب در این استان منتشر شده است که «تنها ۶ عنوان از این آثار به زبان کُردی و گویش‌های رایج آن در کرمانشاه» بوده‌. در سال‌های اخیر مسئولان استانی آماری از تعداد کتاب‌های کُردی چاپ شده در این دو استان منتشر نکرده‌اند. اما به گفتۀ معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد کرمانشاه در سه سال منتهی به ۱۴۰۱، «تعداد ۱۵۲ عنوان کتاب» در خصوص «ادبیات دفاع مقدس» در این استان تدوین و منتشر شده‌اند. سال ۱۴۰۰ نیز از ۲۸۱ عنوان کتاب منتشر شده در ایلام، ۲۰ عنوان با موضوع «دفاع مقدس» بوده‌.

یک نویسندۀ ادبیات کودک از کرمانشاه در این خصوص به «رادیو زمانه» می‌گوید:

اگرچه در ظاهر مقام‌های مسئول در کرمانشاه و ایلام، نویسندگان را در انتخاب زبان نوشتار آزاد گذاشته‌اند ولی این آزادی خیلی محدود است. از یک طرف هم، جامعه را با رسانه‌های تبلیغی و جلوگیری از آموزش زبان کُردی طوری تربیت کرده‌اند که از زبان و فرهنگ مادری خود به کل دور شوند. اگر مسئولان واقعاً صداقتی در گفته‌های خود دارند، چرا نصف آن سرمایه‌ای که برای کتاب‌های «دفاع مقدس» صرف می‌کنند برای کتاب و کارهای کُردی خرج نمی‌کنند؟ شما به صدا و سیمای استان کرمانشاه دقت کنید، اولاً خیلی کم برنامۀ کُردی پخش می‌کند، دوماً همین تعداد اندک هم جز مسخره کردن زبان و فرهنگی کُردی چیزی ندارد. این روی ذهن کودکان و خانواده‌ها تاثر منفی می‌گذارد، آنها فکر می‌کنند زبان و لباس کُردی جز برای لودگی به کار هیچ چیز دیگری نمی‌آید. بدون شک بیگانگی و مسخره کردن فرهنگ کُردی ریشه در نگاه جمهوری اسلامی دارد. وقتی با هزار حربه و تدبیر جلوی رشد و بالندگی این زبان را می‌گیرند، کاملاً طبیعی است من کُرد یا میلی به کُردی نوشتن نداشته باشم-چون مخاطبی ندارم- یا اگرم داشته باشم تنها معدود به چند کتاب باشد و مابقی را به فارسی بنویسم.

در همین زمینه، یکی دیگر از شاعران ایلامی، سرودن شعر با زبان کُردی را برای کودکان «دشوار و بی‌نتیجه» ارزیابی می‌کند. او به «رادیو زمانه» می‌گوید:

وضعیت استان ایلام، به نسبت شهرهای مثل سنندج و مهاباد و بوکان و سقز خیلی متفاوت است. آنجا سال‌های زیادی است که نویسندگان و فعالان فرهنگی با زبان کُردی برای فرهنگ و ادبیات کُردی تلاش می‌کنند. در مطبوعات به کُردی می‌نویسند، داستان و شعر کُردی چاپ می‌کنند و از همه مهم‌تر مردمش به زبان و فرهنگ کُردی افتخار می‌کنند. ولی متاسفانه ایلام اینگونه نیست. مطمئناً ریشه آن به سیاست و حکمرانی برمی‌گردد، نمی‌دانم چرا باید ایلام با سنندج و مهاباد متفاوت باشد، ولی چیزی که شاهد هستیم حتی در بین تخبگان فرهنگی هم این اهتمام به زبان کُردی وجود ندارد. البته در سال‌های اخیر کنشگران زیادی در این زمینه کار کرده‌اند. برخی از انتشاراتی‌ها هم کتاب‌های کُردی منتشر می‌کنند. اما حرفی که مدام بین مردم می‌شنویم، ترس از فعالیت در این زمینه است، ترس از بازداشت و زندانی شدن. حقیقتاً خیلی از کسانی که در این زمینه کار می‌کنند همیشه در مظان اتهام قرار دارند و تعداد زیادی هم تجربه بازداشت را دارند. همین‌ها نگرانی و ترس را بین مردم بیشتر کرده و ترجیح می‌دهند بی‌خیال تلاش برای بالندگی زبان کُردی شوند.

سرکوب زبان مادری

بر اساس گزارش خبرگزاری‌های کُردزبان و همچنین اخبار شبکه‌های اجتماعی، به خصوص در سال‌های اخیر تعداد بازداشت و احضار فعالان کُرد در استان‌های کرمانشاه و ایلام افزایش یافته است. در این زمینه، به گزارش سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ۱۸ بهمن ۱۴۰۰، نیروهای اطلاعات سپاه به منزل و دفتر مدیر مسئول «نشر باشور» در شهر ایلام یورش برده و ضمن تفتیش، اقدام به ضبط وسایل او کرده‌اند. همچنین به گزارش شبکه حقوق بشر کُردستان شهریور سال جاری تنها طی یک هفته پنج نویسنده و فعال کرمانشاهی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

یک کنشگر کرمانشاهی درباره میزان بازداشت فعالان کرمانشاهی به خصوص کنشگران حوزه زبان کُردی به «رادیو زمانه» می‌گوید:

همین بازداشت‌هایی که گاه و بی‌گاه و به بهانه‌های واهی صورت می‌گیرد، به شکل قابل توجهی مردم منطقه را از فعالیت در زمینه زبان و ادبیات کُردی ترسانده. در واقع حکومت وقتی یک مدرس زبان کُردی یا یک نویسنده و مترجم کُرد را بازداشت می‌کند،  ارعاب و وحشت را هم در این زمینه ایجاد می‌کند. خودم بارها از مردم و حتی فعالان شهر شنیده‌ام که سمت زبان کُردی نرویم، چون حساسیت‌زاست! این درحالی‌ست که کُردی زبان ابا و اجدادی ماست، چرا باید تدریس و آشنا کردن فرزندانمان با این زبان مایه دلهره و ترس باشد؟ جمهوری اسلامی فقط در ظاهر با زبان و فرهنگ کُردی مشکل ندارد، وگرنه هزار و یک مشکل و مانع جلو آن قرار داده است. همین که آن را در صداوسیما مسخره می‌کند و از ناآگاه‌ترین افراد به عنوان مجری و گوینده و برنامه‌ساز استفاده می‌کند کافی است تا بفهمیم چقدر زبان و ادبیات کُردی برای حکومت بی‌اهمیت است. آنها حس می‌کنند اگر ما برای رشد این زبان تلاش کنیم باعث نابودی زبان فارسی خواهد شد! در حالی‌که اتفاقاً برعکس، این دو زبان از یک خانواده هستند. الان کُردهایی که در کرمانشاه فارسی صحبت می‌کنند آیا فارسی‌شان بی‌مشکل است؟ اتفاقاً خیلی هم مشکل‌ دارد. کار به جایی رسیده که سال‌هاست از اصطلاح نامفهومی به اسم «فارسی کرمانشاهی» صحبت می‌شود! کرمانشاهی در اصل کُردی است و ربطی به فارسی ندارد که آن را لهجه‌ای از فارسی بدانیم. این‌ها حاصل سیاست‌هایی است که از پهلوی تا به امروز به مردم این منطقه با ضرب و زور تحمیل شده‌اند.

با وجود تداوم فشارهای امنیتی و سعی حکومت در بی‌اعتبار جلوه دادن زبان کُردی، نخبگان و فعالان فرهنگی در دو استان کرمانشاه و ایلام تلاش‌های بی‌سابقه‌ای در جهت حفظ زبان و ادبیات کُردی دارند. اگرچه به گفتۀ آنها شرایط فعالیت فرهنگی در این مناطق دشوارتر از سایر شهرهای کردستان است، اما با انتشار کتاب‌های کُردی و همچنین برگزاری آموزشگاه‌های زبان کُردی تلاش می‌کنند جان بی‌رمق زبان و فرهنگ مادری را زنده نگاه دارند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کورد لک

    به عنوان یک جوان کوردِ لک از کرماشان تمام این مسائل را کمابیش تأیید میکنم. حکومت های پهلوی و سپس جمهوری اسلامی تمام تلاششان را کرده اند تا از کرماشان شهری فارس نشین بسازند. نخست تلاش کردند تا کرماشان را شهری فارس نشین معرفی کنند. وقتی به نتیجه نرسیدند و دیدند که هویت کوردی کرماشان قویتر از آن است که بتوان آن را انکار کرد، تلاش کردند تا میان تیره های مختلف کورد اختلاف ایجاد کنند و ساده ترین کار این بود که با ترفندهایی مانند ثبت دولتی برخی از زبانهای کوردی مانند لکی، گویشوران این زبانها را از دیگر مردم کورد جدا کنند و علیه بقیۀ مردم به کار بگیرند. ثبت زبان در فهرست میراث فرهنگی اسباب بازی بی ارزشی بود که با حقه بازی برخی از کارمندان میراث فرهنگی لرستان که میخواستند به شورای شهر و بازیهای سیاسی وارد شوند انجام شد. در شرایطی که گویش های مختلف کوردی چه لکی و چه کلهری و چه گویشهای کوچکتر مانند سنجاوی و کلیایی و غیره در منطقۀ کرماشان-ایلام-لکستان در حال نابودی است، این جماعت دل مردم ساده دل ما را به ثبت ملی زبان خوش کردند و این در شرایطی بود که زبان برای نابود نشدن به آموزش و انتشار کتاب و رسانه نیاز دارد، و نه ثبت شدن در یک فهرست! این بازیچه مسیر فعالیت های فرهنگی را در میان بخش بزرگی از مردم کورد که با نام لک شناخته میشوند منحرف کرد و آسیب بزرگی به ما زد که تبعاتش هنوز ادامه دارد. از سوی دیگر رسم الخط کوردی را که با اندکی تغییرات برای تمام گویش های کوردی منجمله کوردیِ لکی رواج و کاربرد دارد و از چند دهه پیش کاربرد آن در حال گسترش بود «جرم انگاری» کردند و با تبلیغات امنیتی استفاده از آن را تضعیف کردند. در مقابل انواع رسم الخط های عجیب و غریب ظهور کرد که تنها هدف از پیدایششان مقابله با رسم الخط رایج کوردی بود و قرار نبود در هیچ جا به کار بروند! برخی افراد ساده لوح نیز به دنبال این حرکت افتاده و تصور کرده و میکنند که با این کارها به زبان و فرهنگ مادری شان خدمتی میکنند، غافل از اینکه در مسیر ریل گذاری شدۀ سازمان های امنیتی رژیم و مزدوران محلی شان گام برمی دارند و درواقع جلوی رشد و گسترش زبان مادری شان را سد کرده اند. امیدوارم همۀ همزبانان ما چه در استانهای کرماشان و ایلام و چه در استان لرستان و ایضاً همدان قدری عمیق تر و واقع بینانه تر به تاریخ و هویت و مسائل سیاسی نگاه کنند و فریب دست های آشکار و پنهانی را که تحت نام هویت طلبی لکی در حال نابودی هویت ما هستند نخورند و بازیچۀ افراد معلوم الحال امنیتی و حکومتی نشوند.

  • لر فیلی ابوقداره از پشتکوه تاریخی

    مقاله خوبی هست البته فقط در جهت حمله به حکومت جمهوری اسلامی ولی از جهت بازتاب حقیقت در حد صفر خاصیت دارد. در خود مناطق فارسی زبان هم‌زبان‌ فارسی محلی در حال نابودی به سود زبان فارسی معیار و استاندارد هست. مثلا در استان فارس لهجه فارسی شیرازی که تفاوت های عمده با فارسی استاندارد دارد و حتی بسیاری از کلمات یا متفاوت و یا جایگزین با کلمات فارسی استاندارد و معیار دولتی در ایران و یا اگر از لحاظ خود کلمه تفاوت ندارد ولی از لحاظ تلفظ و لهجه به قدری متفاوت هست که می توان آن را یک زبان‌مجزا در نظر گرفت و اگر شنونده به زبان ‌فارسی شیرازی از نوع غلیظ ان(که البته الان در حال مرگ هست ‌و با مرگ نسل بالای هفتاد سال مردم شیراز این لهجه هم می میرد) از شنیدن آن چیزی سر در نمی آورد و نمی فهمد. این اختلاف لهجه های فارسی در استان های دیگر هم‌هست مثلا لهجه یزدی و خود من‌که جد اندر جد فارسی زبان هستم و زبان فارسی معیار و استاندارد ادبی را هم خوب می دانم در چندین برخورد با افراد بالای هفتاد سال از خود شهر یزد (و نه مناطق اطراف آن) به زحمت می فهمیدم که چه می گویند و حدود سی درصد کلمات را هم نمی فهمیدم که صورت استاندارد فارسی آن و یا معادل فارسی معیار و استاندارد آن چیست. در ایران حداقل هفتاد لهجه مختلف فقط زبان فارسی صحبت می شود و همه آنها هم در مقابل زبان فارسی استاندارد ادبی و دولتی در حال مرگ هستند و یا هم اکنون می توان آنها را مرده گرفت. خوب که چی؟ لابد باید هفتاد نوع زبان فارسی را در ایران تدریس کرد! در استان فارس در شهر کازرون لهجه کازرونی را آیا نباید رسمی کرد؟ من خودم در کازرون در اتوبوس نشسته بودم که به‌من گفتند برو دومن! و من هاج و واج ایستاده بودم‌که‌دومن کجاست و بعد فهمیدم که دومن همان دامن هست و دامن هم به فارسی کازرونی یعنی پایین …پس برو‌ دومن یعنی برو پایین! این اصطلاح در جهرم و یا فسا و اصطهبات درخود استان فارس به کار نمی رود خب که چی؟! الان باید حکومت مرکزی را سرنگون کرد و زن زندگی آزادی را با پول و حمایت دستگاههای جاسوسی غربی به پیش برد و زمین و آسمان را به هم وصل کرد تا بشود حکومت ایران را به هر بهانه که شده سرنگون کرد؟!… در مورد استان ایلام …اکثر مردم ایلام لر هستند و زبان مردم هم یک‌نوع از لری هست و‌در تمام کتب تاریخی تا قرن قبل از آنجا به نام منطقه پشتکوه و لرها نام‌شده و فقط در دوران اخیر تر لفظ کرد آمده وارد شد و هم‌ یعنی کرد فیلی در آنجا …خود کرد فیلی هم اشارت به کرد بودن به‌معنی قوم کورد نیست و مردم کورد در اینجا یعنی عشایر و عشیره ای بودن پس کوردهای فیلی درحقیقت هم لرهای فیلی هست از منطقه پشتکوه‌تاریخی که زندگانی عشایری و چوپانی داشتند . خود کلمه‌کورد یعنی عشایر و کوچ‌رو و دام دار و چوپان و یک همچین چیزهایی در اصل کلمه . البته به دلیل نزدیکی با مناطق کورد نشین تبادل های زبانی بوده کما اینکه بین تمام مناطق دیگر ایران بوده است. مثلا در منطقه برازجان و‌بندر دیلم در استان بوشهر هم زبان محلی بیشتر به لری شبیه هست با کلمات بیشمار لری ولی این نه بخاطر لر بودن مردم برازجان و ‌‌دیلم بوده بلکه بخاطر تبادلات منطقه ای بوده و اکثریت مطلق مردم استان بوشهر فارس خالص هستند. اینکه مردم لر فیلی منطقه پشتکوه تاریخی استان ایلام را الان کورد فیلی از مدل اکراد متعصب قومی مهاباد و پیرانشهر حساب کنیم یک جفنگ بی رابطه هست. خود منطقه کرمانشاه هم منطقه تقاطع به هم رسیدن لرها و لک ها و کوردهاست و اینکه کلهرها و لرها و لک ها را یک جا کنیم و یک زبان‌صد به صد یکی در نظر بگیریم و سند جدایی طلبی را هم در این خر تو خری قوم بازی به نام آنها بزنیم دیگه آخرش هست! البته فعالان قومی کورد همیشه لرها را کورد می دانند و می خوانند ولی بعید می دانم یک‌نفر از بروجرد و خرم آباد و شهر ایذه و مسجد سلیمان بختیاری و یا لورهای شهر نور آباد ممسنی در استان فارس خودشان را کورد بدانند و با بخواهد بدانند و از شنیدن آن حتی خشمگین نشوند و خودشان را پیرو افکار ساکنان بوکان و اشنویه و مهاباد در نظر بگیرد! البته در نقشه های کوردستان بزرگ که توی اینترنت پر هست همیشه تا منطقه برازجان و بندر دیلم و بندر گناوه در استان بوشهر کورد نامیده شده و در نظر گرفته شده آند! خودت فکر کن که مردم برازجان کورد بودند و خودشان خبر نداشتند! و مردم بروجرد هم کورد هستند و خودشان خبر نداشتند! من خودم یک دوست صمیمی از کوردهای فیلی از خانواده های بسیار بزرگ و مشهور محلی خود شهر ایلام آنجا دارم که از اکراد دیگر کاملا و به شدت متنفر هست و البته اکثریت مطلق کوردهای فیلی و یا همان در حقیقت لرهای پشتکوه فیلی هم شیعه هستند و به شیعه بودن خود هم تعصب شدیدی دارند. برانداختن حکومت جمهوری اسلامی که شما در حال کوشش برای ان هستید از این راه ها به نتیجه نمی رسد و زور زیادی می زنید ‌‌و اطلاعات تان‌هم‌ نه دقیق هست ‌و نه بدون جهت و انگیزه‌ و قصد و مرض! … این نکته را هم ببین: حافظ در یک غزل خود در یک بیت می گوید: کاش حافظ پسر احمد کلهر بودی …دوغ ‌و دوشابه خور و مضحکه و لور بودی! …یعنی کلهرهاکه بیشترین مردم استان کرمانشاه هستند را در زمان حافظ لور می دانسته اندو خصوصیت مضحکه هم اشاره به شوخ طبیعی و اسان‌گیری لرهاست ****