ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چالش‌های طلاق برای زن ایرانی: مُهری که رهایت نمی‌کند

طلاق برای زنان هم دشواری‌های قانونی دارد، هم مشکلات فرهنگی و اقتصادی مضاعف. گزارشی از مصائب زنان ایرانی پیش و پس از طلاق.

 براساس گزارش‌های رسمی سازمان ثبت احوال و مرکز آمار ایران، ۵۵۶ هزار و ۷۳۱ ازدواج برای سال ۱۳۹۹، و ۵۶۸ هزار و ۵۴۵ ازدواج برای سال ۱۴۰۰ ثبت شده است. اگرچه با مقایسه این دو سال افزایش دو درصدی ازدواج را شاهد هستیم، اما آمار طلاق نیز رشد قابل توجهی را داشته است، به طوری‌که سال ۱۴۰۰ با افزایش ۹،۷۵ درصدی طلاق به نسبت مدت مشابه سال ۱۳۹۹ روبه‌رو هستیم. در این سال، ۲۰۱ هزار و ۵۹ مورد طلاق ثبت شد. این آمار در سال ۱۴۰۱ نیز افزایش یافت.

اما فارغ از آمارهای رسمی، آنچه زندگی زنان ایرانی را با چالش‌های اساسی روبه‌رو کرده است، قوانین جمهوری اسلامی در مورد حقوق آنهاست. حقوقی که قانونی و فراقانونی به جای پشتیبانی باعث افزایش مشکلات و مصائب‌شان شده است.

مصائب قبل از طلاق

اگرچه سیاست‌های کلی افزایش جمعیت به دستور علی خامنه‌ای در ۱۳۹۳ به قوای سه‌گانه ابلاغ شد و در راستای منویات او تمام کشور برای تبلیغ ازدواج و فرزندآوری بسیج شده‌اند، اما زیرساخت‌های قانونی و اجتماعی هنوز راه طولانی برای احقاق خواسته‌های رهبر جمهوری اسلامی دارند. مشکلات معیشتی، خشونت‌های خانوادگی، خیانت همسر، ازدواج‌های اجباری و قوانینی که به نفع نظام مردسالار جمهوری اسلامی در ایران وجود دارند، زنان ایرانی را با مشکلات جدی مواجهه کرده است.

 آمارهای مراکز رسمی در ایران می‌گویند از تعداد موارد ثبت شده ازدواج در سال ۱۳۹۹، ۳۱ هزار و ۵۹۴ زن کمتر ۱۵ سال ازدواج کرده‌اند، این آمار در سال ۱۴۰۰، ۳۲ هزار و ۵۲۴ مورد اعلام شده است. این درحالی‌ست که تعداد مردهای متاهل زیر ۱۵ سال به مراتب کمتر است. آمار ازدواج مردان زی ۱۵ سال در سال ۱۴۰۰، فقط ۲۵ مورد بوده است. همچنین، تعداد ۱۵۶ هزار و ۱۳۳ مورد ازدواج برای زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله در سال ۱۴۰۰ ثبت شده است. مراکز اعلام آمارهای دولتی مشخص نکرده‌اند از این افراد، چه تعداد زن کمتر ۱۸ سال بوده‌اند.

لیلا در ۱۶ سالگی ازدواج کرد، اما فقط هفت ماه زندگی مشترک را تجربه کرده است. او حدوداً یک سال پیش از موفق شد طلاقش را از همسر ۴۳ ساله‌اش بگیرد. در این باره به رادیو زمانه می‌گوید:

سال ۹۷ ازدواج کردم. بدون اینکه خودم بخواهم. همه چیز به اجبار پدرِ معتادم بود. با یکی از دوستای معتادتر از خودش ازدواج کردم. همون روز اول، نه باهم تفاهم داشتیم، نه علاقه‌ای به ازدواج داشتم و نه سن ازدواج. از روز اول کتک‌کاری‌هایش شروع شد. صبح تا شب یا با دوستاش بیرون بود، یا اگر خانه بود به هر بهانه‌ای کتکم می‌زد. زندگی وحشتناکی داشتم. همان هفته اول گفتم طلاقم بده. وقتی از طلاق حرف می‌زدم می‌خندید. چند بار خودکشی کردم، از ترس اینکه با خودکشی من پاش گیر نیفتد، رضایت داد برگردم خانه پدرم. دو سال هزار جور بهانه گرفت تا طلاقم داد. نه دادگاه به حرف‌هام توجه می‌کرد نه پدرم. می‌گفتم معتاد است، دست بزن دارد، همه‌اش می‌گفتند باید اثبات کنی. نمی‌فهمیدم چطوری باید اثبات کنم. هفت‌ ماه کتک‌کاری‌هایش به کنار، در آن دو سال جهنم را با چشم‌های خودم دیدم.

بر طبق قانون مدنی و شرع اسلامی، حق طلاق در ایران با مرد است. ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی در این‌باره آورده است: «مرد می‌تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.»

قوانین در ایران می‌گویند طلاق زن باید با رضایت مرد صورت بگیرد، در صورت عدم موافقت مرد، زن نمی‌تواند ادعای جدایی داشته باشد. حتی درصورت دادن «وکالت طلاق به زن»، این حق برای مرد همچنان محفوظ خواهد ماند. 

سمیه یکی از زنانی ست که چهار سال منتطر رضایت همسرش برای طلاق بود. او به رادیو زمانه می‌گوید:

بعد از دو سال زندگی مشترک فهمیدم بهم خیانت می‌کند. دادگاه به حرفم گوش نمی‌داد، می‌گفت باید همسرت رضایت بدهد. هیچ کس نمی‌تواند درک کند چه زجری کشیدم. هنوز یک سال از برگشتن به خانه پدرم نگذشته بود که با همان زن ازدواج کرد. از سر لج‌بازی چهار سال من را نگه داشت. می‌گفتم تو که زن گرفتی بیا طلاقم بده، می‌گفت تا پیر نشوی نمی‌آیم! قانون می‌گوید تا طلاق زن ثبت نشده، نمی‌تواند مجدداً ازدواج بکند، ولی این برای مرد اشکالی ندارد. بعد چهار سال با هزار بدبختی طلاقم داد.

طبق قانون مدنی جمهوری اسلامی حق انتخاب و ادامه شغل زن نیز با همسر است. ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی‌ در این‌باره می‌گوید: «شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که مخالف مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد، منع کند.» همین قانون موجب بروز مشکلات جدیی در زندگی‌های مشترک زنان ایرانی شده است. 

 سارا یکی دیگر از زنانی که از همسرش جدا شده در این رابطه به رادیو زمانه می‌گوید:

من به میل خودم ازدواج کردم. اول همه چیز خوب پیش رفت. ولی کم‌کم مشکلات شروع شد. کارش را از دست داد و اجازه نمی‌داد سر کار بروم. می‌گفتم خب چه فرقی می‌کند تا کار پیدا می‌کنی من می‌روم سرکار، این‌طوری که نمی‌شود زندگی کرد. چندتا موقعیت خوب کاری را از دست دادم. کم‌کم همین چیزها باعث شد تو هرچیزی دخالت کند. اجازه هیچ کاری بهم نمی‌داد. دو سال طول کشید تا طلاقم را گرفتم. حتی تو این دو سال هرجا برای شغل می‌رفتم، به‌خصوص شغل دولتی، رضایت همسر را می‌خواستند. داشتم دیوانه می‌شدم. هزار بدبختی کشیدم تا رضایت داد و جدا شدیم.

مصائب بعد از طلاق

براساس آمار اعلام شده از سازمان ثبت احوال کشور، در شش ماه نخست ۱۴۰۱، تعداد ۲۲۵ هزار و ۶۸ ازدواج و، ۹۴هزار و ۲۸۸ طلاق در کل ایران ثبت شده است. مقایسه شش ماه نخست ۱۴۰۱ با مدت مشابه سال گذشته، حاکی از کاهش ازدواج (۲۹۶ هزار و ۴۰۱ نفر، در ۱۴۰۰) و افزایش اندک میزان طلاق (۹۴ هزار و ۲۸۰ نفر) است.

جدایی برای زنان ایرانی گران‌تر از مردان تمام می‌شود. مشکلات اقتصادی، انگ‌های اجتماعی، نبود پشتیبانی‌های دولتی و خانوادگی از اهم مشکلات آنان است. زنانی که برای رهایی از مشکلات چاره‌ای جز جدایی ندارند، با معضلات و مصائب دیگری روبه‌رو می‌شوند. از مصاحبه‌شوندگان این گزارش درمورد مصائب بعد از طلاق پرسیدم.

سارا به رادیو زمانه می‌گوید:

بیشتر مردها با یک چشم دیگر نگاهت می‌کنند. هرکسی از راه می‌رسد فکر می‌کند چون مطلقه هستی می‌تواند باهات رابطه داشته باشد. شاید باور نکنید، ولی یک حلقه گرفتم و بیشتر جاهای که می‌روم دستم می‌کنم تا فکر نکنند همسر ندارم.

لیلا نیز با تکرار حرف‌های مشابه سارا، از فشار خانواده برای ازدواج مجدد می‌گوید:

وقتی جدا می‌شوی همه یک جور دیگر باهات برخورد می‌کنند. همه فکر می‌کنند باید با آنها ازدواج کنی یا در رابطه باشی. من یک بار تاوان ازدواج اجباری را کشیدم نمی‌خواهم دوباره تکرار شود. هرچند از سمت پدرم خیلی تحت فشارم و حتی اجازه نمی‌دهد سرکار بروم، ولی این وضعیت بهتر از زندگی با کسی ست که نمی‌تواند درکت کند.

با وجود این فشارها هیچ حمایت مالی موثری از سوی دولت برای زنان مطلقه وجود ندارد. تا پیش از این در مجموع ۲۵۰ هزار خانوار زن‌سرپرست شامل چهار گروه  زنان دارای همسر متوفی، زنان مطلقه، زنان دارای همسر از کارافتاده و دختران و زنان خود سرپرست تحت پوشش بهزیستی ایران بودند. سازمان بهزیستی با توجه به بعد خانوار از ۱۰۸ هزار تومان تا ۵۱۶ هزارتومان به این خانوارها پرداخت می‌کرد. برای خانوارهای نیازمند کمک، ودیعه مسکن تا شش میلیون تومان پرداخت می‌شد. اما فاطمه قاسم‌پور، رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی اسمال خبر از حذف ردیف مستقل بودجه زنان سرپرست خانوار در لایحه بودجه ۱۴۰۲ داد.

سمیه، که شاید خبر از حذف ردیف بودجه حمایت از زنان خودسرپرست را ندارد، در مورد حمایت‌های دولتی به رایو زمانه می‌گوید:

حمایت دولت بیشتر تحقرآمیز است تا کمک کننده. یک ماهانه ناچیزی می‌دهند که هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. بعضی وقت‌ها وام هم می‌دهند ولی باید بیشتر از آن را پرداخت کنی. تازه وقتی کار نداشته باشی چطور می‌توانی قسط وام را بدهی؟! متاسفانه کار هم خیلی خیلی کم است. برای امثال من که کمتر هم هست. هرجا می‌روی باید چهار چشمی مواظب خودت باشی. از هر ۱۰ مرد، هفت نفر به محض اینکه بفهمند مطلقه هستی بهت پیشنهاد می‌دهند، پیر و جوان هم فرقی نمی‌کند. افراد فامیل هم هر روز یک نفر را پیدا می‌کنند که باهاش ازدواج بکنی.

نگاه‌های جامعه بخشی از زنان مطلقه را با چالش‌های روانی مواجهه کرده است. شیرین به رایو زمانه می‌گوید:

از وقتی که تصمیم به جدا شدن گرفتم، افسردگی‌ام شروع شد. به‌خصوص با رفتار دوربری‌هایم تشدید شد. همه‌اش توی خانه هستم و تقریباً رابطه‌ای ندارم. در یکی دو سال اول هروقت فامیل‌هامان می‌آمدند، خودم را در اتاق حبس می‌کردم. اینقدر در مورد همسر قبلی‌ام و ازدواج مجدد و... حرف می‌زدند، عصبی می‌شدم.

شیرین در مورد خدمات دولتی نیز به رادیو زمانه می‌گوید:

دنبالش نرفتم. دولت کمک خاصی نمی‌کند. قانونی که همه چیزش به نفع مرد است، نمی‌تواند کمکی به زن بکند. اگر قانونی برای حمایت از زن وجود داشت، همسرم نمی‌توانست هرکاری که دلش می‌خواهد با من بکند. همین قانون باعث بدبختی من، چه در دوران ازدواج چه الان که مطلقه‌ام شده.

سارا در مورد قوانین جمهوری اسلامی به رادیو زمانه می‌گوید:

قانون ایران کاملاً مردسالارانه است. قانون، زن را در درجه چندم قرار داده، به همین خاطر مردم‌ هم بهش می‌گویند «بیوه»، لفظی که برای مردها به کار نمی‌برند. وقتی که برای طلاق، تحصیل، شغل، خروج از کشور و... همه‌اش باید از همسرت اجازه رسمی بگیری، یعنی زن حق هیچ چیزی را ندارد و باید گوش به حرف مرد باشد. در تعریف قانون تنها وظیفه زن بچه‌داری و خدمت به شوهر است، ولو شوهر، خشن و بی‌مسئولیت باشد.

اگرچه زنان ایرانی سال‌هاست از قوانین تبعیض‌آمیزی می‌گویند که راه را برای قضاوت‌های اجتماعی هموار می‌کند، اما مقام‌های جمهوری اسلامی بدون تغییر یا اصلاح قوانین حمایتی و نیز حل مشکلات معیشتی، در راستای دستورات رهبری، همواره زنان را به ازدواج و فرزندآوری تشویق می‌کنند. به‌زعم کسانی که برای این گزارش با زمانه مصاحبه کردند، با وجود تبلیغات حکومتی، قوانین رژیم اسلامی تشدیدکننده نگاه‌های تبعیض‌آمیز اجتماعی به زنان است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.