ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خودزنی «تتلیتی»‌ها؛ کنسرت با دسر دیوانگی و خشم

آیا امیر تتلو صدای اعتراض هم‌نسلانش است؟

نام امیرحسین مقصودلو، معروف به امیر تتلو این روزها باز سر زبان‌ها افتاده. به دنبال شکایت عده‌ای که گفته‌اند در دام باند شرط‌‌بندی گرفتار شده و پول بسیاری از دست داده‌اند، «پلیس فتا» تحقیقاتی را آغاز و علاوه بر امیر تتلو، دنیا جهانبخت و ساشا سبحانی را که با عنوان «شاخ اینستاگرامی» شناخته می‌شوند، احضار کرده است. این گزارش نگاهی دارد به مجموعه نظرات درباره تتلو و طرفدارانش، از زاویه دید عده‌ای از مردم.

- صحنه در نوری سورمه‌‌ای و بنفش غوطه می‌خورد. خیلی‌ها حواسشان به فیلم‌برداری و سلفی گرفتن است. گیتاریست‌ها منتظرند تا بهشان علامت داده شود و آهنگ بعدی را بنوازند. خواننده میکروفن را بالا می‌آورد و داد می‌زند: «ساکت! شما حواس من رو پرت می‌کنید. من دارم می‌خونم ... هی می‌گید امیر! امیر! ... امیرُ ….»
برای آن‌ها که با فضای کنسرت تتلو آشنا هستند، این حرکت و حرف‌های او عجیب و غریبی نیست. حتی برایش سوت می‌زنند و هورا می‌کشند اما کم‌کم کار بالا می‌گیرد و او به عنوان خواننده با جرأت بیشتری به مخاطبانش توهین می‌کند: «الان من حق دارم بعد از کنسرت یک خانم خوشگل رو بخوام … شما هم حق دارید همدیگرو توی دست‌شویی ….»
باز هم برای او هورا کشیده می‌شود. حالا خیالش راحت است که نه‌ تنها می‌تواند به خودش توهین کند بلکه می‌تواند به طرفدارانش هم بدو بی‌راه بگوید چون حس می‌کند با این کار باعث لذت بردنِ بیشتر تماشاگرانش می‌شود. 

نام امیرحسین مقصودلو، معروف به امیر تتلو این روزها باز سر زبان‌ها افتاده. به دنبال شکایت عده‌ای که گفته‌اند در دام باند شرط‌‌بندی گرفتار شده و پول بسیاری از دست داده‌اند، «پلیس فتا» تحقیقاتی را آغاز و امیر تتلو، دنیا جهانبخت و ساشا سبحانی را احضار کرده است. رسانه‌های داخلی گزارش کرده‌اند «این متهمان» برای اینکه ردی از خود بر جا نگذارند، هر چند وقت یک بار سایت [شرط‌بندی] را تغییر می‌دهند.

محمدامین تقویان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران، ضمن تأیید این خبر گفته است:

«با توجه به کلاهبرداری‌ها، سه متهم به دادسرا احضار شده‌اند که در صورت حاضر نشدن در وقت مشخص شده، برای آنها قرار بازداشت صادر خواهد شد.»

پس از انتشار این خبر، تتلو با انتشار فراخوانی در اینستاگرام، طرفدارانش را که با عنوان «تتلیتی» شناخته می‌شوند، به تجمع مقابل سفارت جمهوری اسلامی فراخواند. او که متقاضی دریافت گذرنامه است گفت روز چهارشنبه ۲۵ خرداد برای دادن امضا و اثر انگشت به سفارت می‌رود و از هوادارانش هم خواست او را همراهی‌ کنند.

تتلو پس از مراجعه به سفارت، هنگام خروج در جمع افراد حاضر در محل مدعی شد به دلیل تتوهای روی صورتش فعلا به او گذرنامه نداده‌اند و گفته‌اند باید در مورد او استعلام شود.

وقتی یکی دو ماه پیش تتلو  روی صحنه کارهایی کرد و حرف‌هایی زد که برخی از لایه‌های اجتماع نتوانستند آن را هضم کنند، این بحث شایع شد که طرفداران این چهره‌ اینستاگرامی، «آدم‌های نرمالی» نیستند. 

عده‌ای دیگر موضوع را جدی‌تر قلمداد کردند و گفتند که وقتی ساختارهای اخلاقی یک جامعه متزلزل می‌شود، آموزش بی‌اثرتر از هر زمان دیگر خواهد بود و آموزه‌ها چیزی فروتر از اخلاق عمومی می‌شوند. آن وقت است که جامعه، مسیری متفاوت را پیش می‌گیرد؛ شاید مسیری که از دید بیش‌تر مردم، به سمت تباهی‌ است.

«کنسرت چندش‌انگیز»

اگر از زاویه‌ دید یک تماشاگر به کنسرت اخیر امیر تتلو در استانبول نگاه کنیم، همه‌چیز می‌تواند طبیعی و عادی به نظر برسد؛ در صورتی که از حاشیه‌هایش بی‌خبر باشیم. اما وقتی شگفتی چند برابر می‌شود که به گفته‌ برخی از شرکت‌کنندگان از جمله نازی، ظاهر کنسرت او نه تنها زیبا نبوده و نیست، حتی زشت هم نیست بلکه چندشناک است. 

این جذابیتِ - به قول نازی - چندش‌انگیز، در کنسرت امیرحسین مقصودلو اتفاق افتاده است. در صورتی که این زشتی از منظر برخی دیگر از تماشاگران از جمله آیلی «اندِ جذابیت» است: «فریادهای بلند کشیدن و خالی شدن از هر نوع عقده!»

آیلی یکی از طرفداران تتلوست. او در کنسرت استانبول شرکت کرده و می‌گوید: 

«باز هم اگر تتلو کنسرت بدهد شرکت می‌کنم چون جو کنسرت، ما تتلیتی‌ها را از دنیای جدی جدا می‌کند. فکر نمی‌کنم کسی از ما آدم بدی باشد ولی وقتی توی جو کنسرت هستیم، خود خودمان هستیم.»

تتلو در واقع یکی از معدود گیلتی پلژر (guilty pleasure)هاست که هم در دنیای مجازی‌ فعالیت پررنگ دارد، هم در دنیای حقیقی و در پیشگاه خیل طرفدارانش.

تتوی تتلو روی اندام هوادارانش

عده‌ای پول می‌دهند تا فحش بخورند

صبا ۱۷ ساله است و یکی از دنبال‌کنندگان وبلاگ‌ها و کانال‌های یوتیوبِ آموزشی و سرگرمی‌. او اعتقاد دارد خیلی از چیزهایی که به‌ نام «ضد فرهنگ» می‌شناسیم، از راه شبکه‌های مجازی به مردم، به‌ویژه جوانان منتقل می‌شود: 

«در کنسرت اخیر تتلو انگار یک عده پول داده بودند که فحش و توهین بشنوند اما مسلما این از زاویه‌ دید ماست نه از زاویه‌ دید آن‌ها.» 

سونیا ۴۵ ساله است و به قول خودش علاقه‌مند پروپاقرص موسیقی. او به عنوان یک سرگرمی شعف‌آور به کنسرت تتلو نرفته اما گزیده‌ای از آن را در یوتیوب دیده. 

سونیا می‌گوید: 

«من یادم می‌آید وقتی ما نوجوان بودیم، عده‌ای بودند که ابروهایشان را تیغ می‌انداختند و با چهره‌هایی عجیب و غریب روی صحنه ظاهر می‌شدند و با خشونت ساز می‌زدند و با فریاد آواز می‌خواندند. چیزی شبیه سبک هوی متال. بعضی از هم‌سن وسال‌های ما به تقلید از آن‌ها ظاهر خودشان را تغییر می‌دادند در صورتی که بعدها مشخص شد در اروپا آدم‌هایی وجود دارند که همین‌طور قلندروار زندگی می‌کنند و برخی‌شان هم ممکن است معتاد به الکل و مواد مخدر باشند. آن‌ها که پیرو چنین سبکی بودند، خیلی وقت‌ها ادبیاتشان هم فرق می‌کرد. یعنی ممکن بود وسط کنسرت یک‌دفعه چیزی بپراندند که شبیه فحش بود. در خود ایران قبل از انقلاب هم این بود اما من جزییاتش را به خاطر ندارم.»

به اعتقاد فرنوش ۳۹ ساله اما این روش زندگی یک نسل است که احتمالا تغییر هم می‌کند. 

کلمات بار دارند

راس هریس و استیون هیز که بنیانگذاران درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستند، می‌گویند کلمات برای انسان‌ها بار دارند و وقتی که کلماتی زیاد استفاده می‌شوند، بار خودشان را از  دست می‌دهند. 

بر این اساس شاید بتوان گفت که به عبارتی مخاطبان کنسرت تتلو دیگر فحش را فحش نمی‌شنوند. برای همین است که وقتی تتلو به ایشان فحش می‌دهد، غش‌غش می‌خندند و برایش هورا می‌کشند.

فرنوش می‌گوید: 

«در برخی چالش‌های اینستاگرامی یا تیک‌تاکی از بعضی آدم‌های معمولی یا به بیان دیگر، "نرمال"، رفتارها و کلماتی می‌شنوی که نه‌ تنها باور نمی‌کنی، بلکه ممکن است منزجر بشوی. انگار در یک نسل برخی اصطلاحات نرمالایز (عادی سازی) شده و شاید به همین دلیل است که برای ما که نسلی متفاوت هستیم، این رفتارها این‌قدر عجیب و غریب است. مثلا وقتی می‌بینم نوجوانان فامیل با آهنگ خانم وزیری (از امیر تتلو) می‌رقصند و حتی همراه خواننده کلام زننده‌اش را تکرار می‌کنند، شوکه می‌شوم که کدام پدر و مادری اجازه می‌دهد فرزندش این کلمات را بشنود.»

این نکته را امان‌الله قرایی مقدم هم در آغاز ظهور پدیده‌ تتلو و  عرض اندام طرفدارانش به عنوان یک فروریختگی فرهنگی عنوان کرده بود: 

«این ماجرا به‌طور قطع نشانه‌ یک ابتذال فرهنگی و بالاتر از آن یک فروریختگی فرهنگی‌ست که من تمام تقصیر را کاملاً متوجه مسئولان فرهنگی کشور در تمام دهه‌های گذشته می‌دانم و در این میان البته بیشترین تقصیر متوجه برنامه‌ریزان فرهنگی‌ست. وقتی یک جامعه دچار آلودگی فکری و انحطاط اخلاقی می‌شود، دیگر طبقه‌ اجتماعی نقشی در این زمینه ندارد. در حال حاضر ارزش‌های جامعه رنگ باخته‌ است. ضمن اینکه من تأکید می‌کنم مشکل اصلی را نباید در این جوانان مشاهده کرد. ما چه چیزی به آن‌ها داده‌ایم که حالا انتظار داشته باشیم بغ‌بغو نکنند؟»

ترومای جمعی 

فرنوش در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: 

«به نظر من سلبریتی‌ها چیزی از خودشان ندارند و بیشتر حرف‌ها و نقل‌های جامعه را در نوع لباس پوشیدن و ظاهرشان نشان می‌دهند. انگار سخنگوی جامعه‌اند اما سخنگوی لایه‌های زیرین و معترض جامعه. شاید علت نوع پوشش و کلام آن‌ها، خشم فروخورده‌شان باشد از ضربه‌هایی که خورده‌اند.  به همین دلیل مثلا مخاطبان کنسرت تتلو برای برون‌ریزی به جمع تماشاگران می‌پیوندند؛ جایی برای تخلیه‌ هیجان‌هایشان.»

میترای ۵۸ ساله هم می‌گوید که در کنسرت‌های متالیکا، هم در نوع موسیقی که بیشتر شبیه فریاد زدن است و هم در نوع پوشش اجرا‌کنندگان کنسرت، تفاوت آشکار با نُرم جامعه را می‌توان دید.

سونیا هم می‌گوید: 

«جالب است که لباس‌هایشان شبیه به گونی‌ست اما در گران‌قیمت‌ترین مزون‌ها طراحی و فروخته می‌شود. می‌خواهم بگویم این سلبریتی از طریق بیان حرف‌های بچه‌های ما سلبریتی شده و به نظرم خودش حرف خاصی ندارد. البته در چنته‌اش ممکن است هنر هم داشته باشد اما ناهنجاری‌اش است که توی چشم می‌زند و این ناهنجاری، اعتراض به مسائل اجتماعی مردم ایران است که در طول ۱۰-۱۲ سال پیش مدام در حال سرکوب‌اند. و البته ما درگیر ترومای جمعی بعد از جنگ هم بوده‌ایم و هستیم. جنگ  هشت سال طول کشید و دولت‌مردان هم دارند ۸۰ سال ادامه‌اش می‌دهند.»

تأکید میترا نیز بر این نکته است که تتلو متولد نیمه‌ دوم دهه ۶۰ است: 

«این را فراموش نکنیم که او دوران جنینی‌اش را در بدترین شرایط جنگ گذرانده است. شاید برای همین است که حالا او روبه‌روی مخاطبانش می‌ایستد و با عریان‌ترین کلمات به آن‌ها فحش می‌دهد و مطمئنا وقتی در جایگاه پاسخ‌گویی می‌نشیند، خود را قربانی شرایط جلوه می‌دهد.»

آسیب پس از فاجعه 

شادی ۵۵ ساله وضعیت تتلو و طرفدارانش را با هیپی‌های بعد از جنگ جهانی دوم مقایسه می‌کند و می‌گوید:

«آنها خودشان اعتقاد داشتند ضد فرهنگ‌اند. موسیقی روانی با کلامی که بازتاب دهنده مسائل جنسی بود، رشد کرد و دهه‌ ۶۰ میلادی را در سیطره‌ خودش قرار داد. حتی خیلی‌ها به خاطر هیپی شدن معتاد به مواد مخدر و روان‌گردان شدند. ما هم جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم و درگیر پی‌تی‌اس‌تی هستیم؛ آسیب پس از فاجعه. اعتراضات ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و پیامدهای آن از جمله اعدام بعضی معترضان، جامعه را به یک آتشفشان خشم عصیانگر تبدیل کرد. بنابراین ظهور آدمی چون تتلو و رفتار هنجار‌شکنش چندان هم عجیب نیست.»

اما آیا این وضعیت نتیجه‌ طبیعی سرکوب یک‌ جامعه‌ عصیان‌گر است؟ این رخدادها مگر پیش‌ از این در جامعه‌ ایران تجربه نشده؟

سعید معدنی، جامعه شناس که اکنون در زندان است، در گفت‌وگو با شهروند آنلاین گفته است:

«این هنجارشکنی‌ها نه‌ تنها باعث توجه نوجوانان و جوانان می‌شود بلکه توجه ‏مابقی اقشار جامعه را هم به خود جلب می‌کند. رفتارهای این شخص هم با بی‌توجهی به هنجارها، سنت‌ها، ‏باورها و اخلاقیات همراه است. این خودش باعث محبوبیت می‌شود.»

این می‌تواند یک تناقض باشد که البته در دنیای مدرن موضوع عجیبی نیست: یک نفر می‌تواند محبوب باشد اما محبوبیتش به خاطر چیزهایی باشد که در بیشتر جوامع ضد ارزش قلمداد می‌شوند.

به نظر شهرام اما جامعه‌ ما «تمام تحقیرها» را پشت سر گذاشته منتها هنوز نیاموخته که یکی از الزامات زندگی اجتماعی، حفظ احترام متقابل میان افراد جامعه است: 

«چند وقت پیش یک ویدئوی کوتاه دیدم از یک مسابقه که فکر می‌کنم در جزیره‌ کیش برگزار شده بود. مجری با لحنی بسیار توهین‌آمیز با یک زن و شوهر جوان مصاحبه کرد. این عجیب نبود، عجیب انفعال آدم‌هایی بود که مورد توهین قرار می‌گرفتند. به نظر من هر کدام از ما به دلیل شرایط اجتماعی و به‌ ویژه حاکمیتی، یک سرکوبگر بالقوه‌ایم. برای همین است که اگر به ما توهین‌ هم بشود، برایمان چندان غریب نیست. عادت کرده‌ایم به تنبیه و توهین و سرکوب. حالا امیر تتلو آمده انگار شده سخنگوی جوانان برای بیان خشم و نارضایتی‌شان. برای همین است که با رضایت پول پدر و مادر را خرج می‌کنند و به استانبول می‌روند تا از نزدیک در این اعتراض جمعی غیر‌مستقیم شرکت کنند.»

حضور مشکوک در بیخ گوش نظام 

شادی اما معتقد است حضور کسی چون تتلو در ترکیه که بغل گوش جمهوری اسلامی‌ست، بسیار مشکوک به نظر می‌رسد:

«ببینید از این جنبه هم می‌شود به آن نگاه کرد که می‌تواند سوپاپ اطمینانی باشد برای بیرون ریختن خشم و پایین آوردن نقطه‌ جوش جامعه‌ در حال انفجار. در کنارش انگار اراده‌ای وجود دارد برای عادی کردن این ماجرا. می‌دانید که ما، هم در سینما و هم در موسیقی ادعایش را داریم که هنر فرهیخته داریم و با اینکه همیشه در معرض سانسوریم، خیلی از مسائل اخلاقی و فرهنگی را زیر پا نگذاشته‌ایم. اما این کنسرت انگار قصد دارد ناسزاگویی و بی‌ادبی را عادی‌سازی کند. خیلی‌ها به من می‌گویند شما از حرکت جامعه عقب هستید. الان در اروپا و آمریکا مصرف ماریجوانا آزاد و عادی شده. چرا ما این کار را نکنیم؟ چرا پدر و مادرها نمی‌خواهند این واقعیت را قبول کنند؟»

به نظر شادی اختلاس هم که تا چند سال پیش پیامدش می‌توانست اعدام باشد، حالا تبدیل به یک امر عادی در جامعه شده: 

«انگار اولین بار سخت بوده و حالا دیگر چندان عجیب نیست چون جامعه دارد خودش را با آن سازگار می‌کند. دقیقا مثل یک اتفاق عادی.»

به اعتقاد شهرام گاهی هم البته خشمی که نوجوانان از خانواده یا مدرسه دارند آنان را جذب گروه‌هایی می‌کند که طرفدار افرادی چون  تتلو هستند.

فرنوش می‌گوید: 

«اما برای من مساله‌ مهم‌تر این است که حالا آیا ما باید به این مزخرفات گوش بدهیم یا نسل جوانمان که خیلی از ما فاصله دارند، باید سطح سلیقه‌شان را تغییر بدهند؟»

به اعتقاد او تتلو تنها نیست و یک نسل است که نوع هنرشان -اگر بشود نام هنر بر آن نهاد- این‌گونه است: 

«من این‌ها را نمی‌فهمم اما در عین حال نمی‌توانم خیل آدم‌هایی را که برای او غش و ضعف می‌روند، نادیده بگیرم. سخت است اما به نظرم باید ما روی بچه‌ها و نوجوانان تمرکز بیشتری کنیم، کاری که جمهوری اسلامی از آن غفلت کرده و نسل جوان را به امان خدا رها یا با تبلیغات بی‌ارزش و سخیفی چون "سلام فرمانده" بمباران کرده است. به نظرم همایش طرفداران حکومت فرقی با کنسرت تتلو ندارد. هر دو در مسیر تخریب بخشی از اخلاقیات جامعه هستند.» 

میترا اما بخشی از استقبال طرفداران تتلو را به قرار گرفتن در جو و حال و هوا نسبت می‌دهد:

«پیروی از گروه‌های هم‌سال هم می‌تواند مؤثر باشد. مثلا اگر دختر من عاشق فلان خواننده باشد، این عشق خواه ناخواه روی ذهن و سلیقه و علاقه‌ دوست صمیمی‌اش مؤثر خواهد بود. حتی بعضی وقت‌ها موجب طرد کسی از گروه می‌شود. مثلا اگر پسر من فلان خواننده را دوست نداشته باشد،  ممکن است کم‌کم از گروهی که همه آن خواننده را دوست دارند یا وانمود می‌کنند که دوست دارند، طرد و جدا شود. یعنی فشار هم‌سالان بسیار قدرتمند و تعیین کننده است.»

خیلی‌ها علاقه‌شان به تتلو را این‌طور توجیه می‌کنند که موسیقی و شعرش خوب است اما خودش ... و او را این‌طور تطهیر می‌کنند که «فرزند طلاق» است.

این افراد می‌گویند با آن همه سختی و رنجی که او کشیده، حق دارد این‌طور آدمی باشد.

بعضی‌ها هم وقتی تتلو به مادرش توهین و او را روسپی خطاب می‌کند، می‌خندند و زیر لب می‌گویند دیوانه است.

پرسش آخر این بحث‌ها را اما صبا مطرح می‌کند که دوست ندارد با تتلیتی‌ها هم‌ذات‌پنداری کند:

«کسی که به سختی و حتی به زور و با خشم و خشونت از پدر و مادرش پول می‌گیرد تا در کنسرت یک آدمِ به قول خودش دیوانه شرکت کند، فازش چیست؟»

 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • سلیمان

    هر کوچه‌ی ایران، پسربچه های 12 ساله ای دارد که قهرمانان فحاشی هستند. اما مورد خشم و خشونت افراد قوی تر قرار میگیرند و غالبا به خاطر ترس و معدودی هم به خاطر رشد اخلاقی، دست از این کار برمیدارند. فضای اینترنت هم پر است از تتلوها... کسانی که مانند تماشاچیان فیلمهای ترسناک، هم با خطر روبرو میشوند و هم آسیب نمیبینند پس دچار هیجان میشوند... تتلو اگر در کوچه و خیابانهای شهر، توهین کند سریعا به *** منتقل میشود.