ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

وبینار: فلات‌‌ها و فکرها: تاریخ کوچک مسائل در قرن ایرانی - با امید مهرگان

این وبینار به تاریخ مسأله‌هایی می‌پردازد که در هر دوره‌ی خاص از صدر مشروطیت تا امروز در مرکز مباحثات فکری و نطق‌های سیاسی و چه بسا علاقه‌ی مردم در خیابان بوده است. با حضور امید مهرگان، پژوهشگر مستقل.

وقتی به قرن چهاردهم شمسی که ۱۴۰۰ سال آخر آن است، واپس‌ می‌نگریم، چه می‌بینیم؟ تا جایی که به قرن بیستم میلادی برمی‌گردد ـــ که حول و حوش انقلاب مشروطه آغاز می‌شود و تا دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری خاتمی و اوج دوره‌ی اصطلاحات به پایان می‌رسد ـــ به‌گفته‌ی یرواند آبراهامیانِ تاریخ‌نگار، ایران با گاو و خیش‌آهن قدم به آن گذاشت و با یک برنامه‌ی هسته‌ای پرمناقشه از آن خارج شد. اما همه‌ی کودتاها و انقلاب‌ها و جنبش‌ها و سرکوب‌ها و تغییر دولت‌ها و نظام‌ها به کنار، یک راه دیگر برای نگاه‌کردن به این قرن رجوع به خودِ مسأله‌ها‌ی گریبانگیر دوره‌های آن است.

در این وبینار به تاریخ مسأله‌هایی می‌پردازیم که در هر دوره‌ی خاص از صدر مشروطیت تا امروز در مرکز مباحثات فکری و نطق‌های سیاسی و چه بسا علاقه‌ی مردم در خیابان بوده است. اگر در مشروطیت، قانون مسأله بود و در انقلاب ایران، زمین، در دوره‌ی اصلاحات، حق به مسأله بدل شد و کمی بعدتر مثلاً مهاجرت و انگار امروز مسأله‌ی اصلی بقاست. همین‌طور، کار، زمین، نفت در دوره‌های دیگر.

وبینار را با مسأله‌ی مسأله آغاز می‌کنیم و می‌پرسیم اهمیت آن و تفاوت آن با مفهوم، یا مُد روز، یا مطالبات، یا آمال و آروزهای یک عصر و موضوعات خویشاوند دیگر چیست. بعد به روش‌های فهم مسأله‌ی هر دوره رومی‌آوریم: باید به چه چیزی رجوع کنیم تا مسأله‌ی یک دوره را بفهمیم؟ روزنامه‌ها؟ کتاب‌های پرفروش؟ زبان مخفی کوچه و بازار؟ آگهی‌های بازرگانی؟ شب‌نامه‌ها؟ یا اصلاً ناگفته‌ها و میان‌سطورهای گفته‌های یک عصر؟ سرانجام وقتی پای خود مسایل خاص قرن گذشته به میان می‌آید، می‌پرسیم دگرگونی مسایل، تبدیل مسأله‌ی‌ یک دوره به مسأله‌ی متفاوتِ دوره‌ی بعد به چه معناست. آیا مسأله‌ی واحدی هست که در پس همه‌ی مسائل باشد؟ مثلاً طبقه، استعمار، قانون‌گرایی، نان، شعور، بی‌فرهنگی یا فرهیختگی، نوستالژی، پیشرفت، غرب؟

هدف این وبینار برآورده خواهد شد اگر بتواند مسأله‌ی مسأله‌داشتن را طرح کند و راه‌هایی برای فهم تاریخ مسایل ایران در این صد سال اخیر بگشاید. وبینار را با پیش‌کشیدن این پرسش به پایان می‌بریم که آیا می‌توان مسأله‌ی دهه‌ی بعد را به‌نحوی پیش‌بینی کرد یا نه.

با حضور امید مهرگان، پژوهشگر مستقل

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

نسخه شنیداری:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مجید

    جناب سروش تاکید شما بر مرکزی بودن مشکل نان و آزادی, بمثابه مسأله‌ قرن کاملا درست است. اما در عین حال از ۱۰, ۱۵ سال پیش بحران محیط زیست در ایران نیز تبدیل به یک معضل اساسی شده است, و مسلما از مشکل های کلیدی قرن کنونی خواهد بود. که البته چنین پدیده ای مشکلی جهانی است و بدون استثنا تمامی نسل بشر در خطر تخریب محیط زیست (بسیار سریع تر و گسترده تر از آنی که فکر می کنیم) می باشد.

  • k

    در چارچوب روش‌شناسی تکتونیکی، چرا از میان تمامی برهم‌کنش‌های میان صفحات فلات‌ها، تنها بر غرب‌زدگی تاکید می‌شود و نه شرق‌خوردگی و گسل‌های حاصل از آن؟

  • سروش

    مساله قرن ایران نان و آزادی بوده و هست می توان به سلیقه هزاران مساله دیگر را پیش کشید جز پراکنده گویی سودی ندارد نه دید علمی است نه تاریخ و نه جامعه شناسی تاریخی .

  • مجید

    مطمئن نیستم چرا تحلیل مسایل را باید آنقدر (به طرز نالازمی) پیچیده کرد. فقر عمومی, نابودی محیط زیست, جهنمی که برای زنان درست شده است, همهء اینها همه مشکلات و مسائلی هستند که باید بدانها پرداخت. حالا باید بیایم و اول " مسأله‌ی مسأله‌داشتن" را طرح کنیم تا بفهمیم که قحطی و فقر, تخریب محیط زیست و پدر سالاری داره تیکه پاره مان می کند؟! آیا جو را بیخودی, بیش از حد آکادمیک نمی کنیم؟