ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

۲۰۲۰، زنان و سودای قدرت سیاسی

آیا سال ۲۰۲ سال رشد حضور سیاسی زنان در عرضه بین‌المللی است؟‌ آیا بحران کووید ۱۹ فرصتی برای پر رنگ‌ کردن نقش سیاسی زنان ایجاد کرده است؟

سال ۲۰۲۰، همراه با چالش بزرگ همه‌گیری کرونا و عواقب سیاسی و اقتصادی آن، سال شکل‌گیری فرصت‌های تازه برای مشارکت سیاسی زنان در سراسر جهان هم بود. در حالی که جنبش‌های آسیب‌دیده زنان کوشیدند به رغم همه‌گیری برای زنده نگه داشتن مطالبات زنان تلاش کنند، انتخابات، اعتراضات سیاسی و رقابت‌ بر سر مناصب سیاسی همچنان جریان داشت. از جمله، در بلاروس، رهبری اعتراضات چند ماهه علیه رییس جمهوری چند دهه‌ای این کشور همچنان با زنان است. اما آیا سال ۲۰۲ سال رشد حضور سیاسی زنان در عرضه بین‌المللی بوده است؟‌ آیا بحران کووید ۱۹ فرصتی برای پر رنگ‌ کردن نقش سیاسی زنان ایجاد کرده است؟

زنان در آغاز سال ۲۰۲۰ در ۱۰ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد اعضای کابینه دولت‌ها را به خود اختصاص دادند. طبق گزارشی در یورونیوز، در اسپانیا از میان ۱۵ کرسی وزارت ۱۰ کرسی به زنان تعلق دارد و ۶۶.۷ درصد قدرت اجرایی و تصمیم‌گیری دولت اسپانیا در اختیار زنان است.

فنلاند، جوان‌ترین نخست وزیر جهان را دارد. کابینه سانا مارین، نخست وزیر ۳۴ ساله فنلاند دارای ۱۱ وزیر زن است و تنها ۷ کرسی وزارت دولت این کشور در اختیار مردان است. بدین ترتیب ۶۱.۱ درصد قدرت تصمیم‌گیری کلان و اجرایی فنلاند در اختیار زنان است. نیکاراگوئه نخستین کشور غیر اروپایی است که در آن زنان توانسته‌اند، اکثریت دولت را در اختیار بگیرند. ۱۰ تن از وزرای کابینه ۱۷ نفری این کشور(معادل ۵۸.۸ درصد) زن هستند.

دولت کلمبیا به عنوان چهارمین کشور بزرگ آمریکای جنوبی، دارای ۱۱ وزیر زن است که معادل ۵۷.۹ درصد کابینه ۱۹ نفری این کشور به شمار می‌رود. زنان در اتریش ۵۷.۱ درصد از کرسی‌های وزارت را تصاحب کردند ، از میان ۱۴ سمت اجرایی و تصمیم‌گیری ۸ منصب را در اختیار دارند. دولت پرو متشکل از ۱۱ وزیر زن در مقابل ۹ وزیر مرد است و اکثریت کابینه پرو(۵۵ درصد) در اختیار زنان باشد

زنان سوئدی نیز ۵۴.۵ درصد قدرت اجرایی این کشور را در دست دارند و ۱۲ کرسی از ۲۲ کرسی وزارت در دولت سوئد در اختیار آنان است. اکثر امور اجرایی و تصمیم گیری‌های سیاسی روآندا به عنوان یکی از کوچک‌ترین کشورهای آفریقای مرکزی نیز در اختیار زنان است. کابینه ۲۸ نفری این کشور شامل ۱۵ وزیر زن(معادل ۵۳.۶ درصد) است. آلبانی به عنوان یکی از کشورهای کوچک و فقیر اروپای شرقی ۵۳.۳ درصد امور دولت خود را به زنان واگذار کرده و ۸ زن عضو کابینه ۱۵ نفری این کشور هستند.

اکثریت دولت فرانسه با نسبت ۵۲.۹ درصدی نیز در اختیار وزرای زن است. کابینه ۱۷ نفری ادوارد فیلیپ، نخست وزیر، دارای ۹ وزیر زن از جمله فلورانس پارلی به عنوان وزیر دفاع است.

اما این آمار همچنان در ابعاد جهانی ناچیز است. نقشه مشارکت سیاسی زنان تا اول سال ۲۰۲۰ که از سوی دفتر زنان سازمان ملل تهیه شده، نشان می‌دهد که زنان تا کسب برابری در عرضه سیاسی، هنوز راه درازی در پیش دارند و بعید است که در سالی که گذشت تغییری اساسی در آن رخ داده باشد.

آمریکا و چشم‌انداز تازه‌ در نقش سیاسی زنان

شاید بتوان چشمگیرترین تحول در سهم زنان از قدرت سیاسی در سال ۲۰۲۰ را در ایالات متحده آمریکا دید.

در سال ۲۰۲۰، ۱۰۰ سال پس از تصویب نوزدهمین متمم قانون اساسی آمریکا برای اعطای حق رأی به زنان - تعداد زنانی که برای کنگره نامزد شده بودند رکورد زد و زنان بیشتر از هر زمان دیگری در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات ها نامزد شدند. در کنگره از ۲۳،۷ درصد زنان به جایی بین ۲۴،۵ تا ۲۷ درصد دست یافتند.

زنان همچنین در کسب قدرت اجرایی به یک دستاورد بسیار چشمگیر رسیدند: پس از شمارش آرا، سناتور کاملا د هریس سخت‌ترین سقف شیشه‌ای را شکست و به عنوان معاون ریاست جمهوری دست یافت، زنی رنگین پوست که به جامعه‌ای تعلق داشت که در آن بسیاری از زنان رنگین پوست پس از اصلاحیه نوزدهم قانون اساسی، برای ده ها سال به طور سیستماتیک از حق رای محروم بودند و امروز هم با موانع زیادی برای رای دادن و رای آوردن مواجه‌اند.

اما این واقعیت که همچنان باید با استفاده از کلمه «اولین‌ها» زنان را در سیاست نشان دهیم، به ما می‌گوید که زمین بازی با مردان همچنان نابرابر است. هنگامی که مجمع ملی سیاسی زنان غیر حزبی (NWPC) در سال ۱۹۷۱ برای جذب و انتخاب تعداد بیشتری از زنان تشکیل شد بنیانگذاران آن پیش بینی کردند که تا سال ۲۰۲۰ ، وضعیت زنان در نمایندگی کنگره ۵۰-۵۰ خواهد بود. انتخابات اخیر نشان داد که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

دموکراسی آمریکایی در کشوری پدرسالار بنیان نهاده شد - دموکراسی‌ای که به دست مردان سفیدپوست بهره‌مند از مزایای اقتصادی و برای آنها ساخته شده است. مرد سفید پوست ثروتمند در طول تاریخ با کمترین موانع برای رای دادن و کاندیداتوری برای مناصب سیاسی روبرو بوده است. اما نخبه‌ترین زنان سفیدپوست بنا بر وظیفه‌ای میهن پرستانه، اما نابرابر مادران جمهوری خواهی بودند که پسرانشان را به عنوان نسل بعدی رهبران آمریکایی تربیت می‌کردند و خوز به عنوان محافظ اخلاقی خانه فعالیت می‌کردند. زنان فقیر سفید، بردگان و سفیدپوستان تا سال‌ها اصلا در نظر گرفته نمی شدند و حیتی چنین نقشی را هم نداشتند.

این واقعیت که همچنان باید با استفاده از کلمه «اولین‌ها» زنان را در سیاست نشان دهیم، به ما می‌گوید که زمین بازی با مردان همچنان نابرابر است

در آمریکا تا سال‌ها، چهره قدرت سیاسی سفید و مرد باقی ماند و سیاستمداران هیچ عجله ای برای تسلیم در برابر زنان نداشتند. در طول دهه ۱۹۶۰، زنان در صفوف هر جنبش اجتماعی، چپ یا راست حضور داشتند: جنبش‌های حقوق مدن ، صلح، محیط زیست و جنبش‌های ضد فقر. در آن زمان زنان به طور فزاینده‌ای خواستار به رسمیت شناخته شدن قدرت رهبری خود بودند. فشارهای اجتماعی برای عدالت و برابری منجر به تلاش دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه برای برابری بیشتر جنسیتی در سیاست ها در دهه ۱۹۷۰ شد اما همچنان فرهنگ سیاسی ضد زن باقی ماند.

سیاستمداران مرد در طول مبارزات انتخاباتی خود درباره حقوق زنان حرف می‌زدند، بسیاری تلاش کردند تا از شکاف جنسیتی برای کسب رای استفاده کنند اما همچنان اهمیت زنان بیشتر به عنوان رای‌دهنده بود تا نامزد انتخابات. تا در سال ۱۹۹۲ دستاورد بزرگ زنان در نمایندگی کنگره این بود که تعداد زنان در کنگره تنها چهار درصد افزایش یافت.

اما از اواخر سال ۲۰۱۰ زنان به نظر می رسد پیشرفت‌های برگشت ناپذیری را تجربه کردند. در سال ۲۰۱۷ شکست هیلاری کلینتون از دونالد ترامپ زنان بیشتری را به ورود به صحنه ترغیب کرد و آنها تلاش کردند تا انرژی خود را از راهپیمایی زنان و جنبش های اجتماعی مانند #MeToo و #BlackLivesMatter به رقابت‌های سیاسی هدایت کنند.

زنان متنوع‌تری که کاندیدا می‌شوند و وارد مناصب سیاسی می‌شوند، می‌توانند درک محدود ما از رهبری سیاسی را تغییر دهند. حضور آنها به رأی دهندگان و سیاستمداران کمک می کند تا شکل و شمایل سیاستمداران زن را بهتر درک و به ان عادت کنند که این کلید دستیابی به حضور برابر در ساختار سیاسی در هر سطح است.

بحران کرونا و مدیریت سیاسی زنان

ارنا سولبرگ، سانا مارین، کاترین ژاکوبسدوتیر و مته فردریکسن، چهار نخست وزیر زن (به ترتیب در کشورهای نروژ ، فنلاند، ایسلند و دانمارک) در یک چیز به عیر از زن بودن در سال ۲۰۲۰ اشتراک داشتند. کشورهای آنها نسبت به کشورهای همسایه مانند ایرلند، سوئد و بریتانیا میزان بسیار کمتری از عفونت کووید ۱۹ داشتند. آلمان، نیوزیلند، هنگ کنگ نیز که رهبران زن دارند، در مهار همه‌گیری کرونا به نسبت بسیاری از کشورها بهتر عمل کرده‌اند.

تجزیه و تحلیل درباره اوایل سال جاری، منتشر شده از سوی مرکز تحقیقات سیاست اقتصادی و مجمع جهانی اقتصاد نشان می‌دهد که این اختلاف در عملکرد واقعی است و ممکن است بتوان آن را به عنوان «واکنش‌های فعال و هماهنگ» در سیاست کشورهایی با رهبران زن توضیح داد.

به علاوه، گرچه بحران کرونما باعث نگرانی‌های بسیاری در حوزه زنان شد و براث مثال خشونت خانگی در تمام کشورهای جهان افزایش یافت و بیکاری فزاینده بر زنان بیشتر تحمیل شد و مشاغل مراقبتی و بهداشتی زنان بسیاری را زیر فشار قرار داد، اما فعالان حقوق زنان خاطرنشان می کنند که همزمان با این بحران، شاهد ظهور شبکه‌های همبستگی فمینیستی قوی‌تری هستیم. از مجارستان گرفته تا برزیل، زنان بیشتر از گذشته در فضای مجازی صحبت می‌کنند و فعالان زنان در حال یافتن مخاطبان گسترده‌تری برای انتقادات فمینیستی هستند. برخی از این شبکه‌ها و روابط ایجاد شده در بحران‌هایی مانند اعتراضات گسترده علیه محدودیت‌های سقط جنین در لهستان فعال شده‌اند و همزمان ارتباطات جدید هم شکل گرفته است. به عنوان مثال در مکزیک، بحران همه‌گیری ارتباط گروه‌های مدافع حقوق زنان را برای تقسیم منابع و فراخوان دادن و اقدامات مشترک با سیاستمداران زن آسان‌تر کرده است. البته افزایش همکاری آنلاین لزوماً شامل همه زنان نمی‌شود و از جمله در مورد مکزیک، زنان بومی و سایر حاشیه نشین‌ها کمتر قادر به استفاده از این شبکه‌های مجازی هستند.

به علاوه شواهدی از دموکراسی‌های غربی نشان می دهد که در شرایط بحرانی، زنان بیشتری می‌توانند برای حل بحران اقتصادی و اجتماعی جاری، فعال شوند. به عنوان مثال در ایالات متحده، زنان سیاه‌پوست در سال ۲۰۲۰ با سرعت بالاتری نسبت به گذشته کاندیدای مناصب سیاسی شدند و بحران همه‌گری کرونا که به طور نامتناسبی بر افراد رنگین پوست تأثیر گذاشته است، انگیزه مشارکت سیاسی آنها را بیشتر کرده است. فراتر از کاندیداتوری برای کسب سمت سیاسی، حرکت به سمت مشارکت سیاسی آنلاین، فرصت‌های جدیدی برای تعامل سیاسی کم هزینه‌تر برای زنان و دیگر گروه های حاشیه ای فراهم می‌کند؛ البته به شرطی که به اندازه کافی به نقایص موجود در مکانیسم‌های آنلاین برای جلوگیری از رفتارهای تهدیدآمیز پرداخته شود.

شواهدی از دموکراسی‌های غربی نشان می دهد که در شرایط بحرانی، زنان بیشتری می‌توانند برای حل بحران اقتصادی و اجتماعی جاری، فعال شوند

برخی تجربه‌های جهانی هم نشان داده که در چنین بحرانی راحت‌تر می‌توان از نقش‌های حیاتی زنان به عنوان اولین پاسخ دهندگان استفاده کرد. بسیاری از زنان در طول بحران کووید ۱۹ به عنوان مراقب و ارائه‌دهنده خدمات اضطراری عمل کرده‌اند و بنابراین از موقعیت مناسبی برخوردارند تا مستقیماً در مورد تأثیر موضوعی همه‌گیری صحبت کنند. به عنوان مثال در لبنان، یكی از مشاوران شهرداری گفته که این بحران باعث شد که مردم بتوانند ببینند كه در زمان بحران می‌توانند به زنان اعتماد كنند. به عبارتی می‌توان گفت که در جامعه مدنی، اعتماد به زنان افزایش می‌یابد. شهروندان در شوراهای شهر با زنان تماس می‌گیرند تا از آنها تقاضای حمایت کنند، زیرا احساس می‌کنند زنان به شیوه بهتری پاسخ خواهند داد و کارآمدی بیشتری نشان می‌دهند. همچنین این شرایط استثنایی زمینه را برای اظهارنظر زنان در زمینه‌هایی که صلاحیت بیشتری در آن دارند فراهم می‌کند، مثلا درباره مساله بهداشت و درمان و آمرزش.

پیش از این، یک مطالعه نشان داده که در شهرداری‌های برزیل که بیشتر تحت تأثیر ویروس زیکا قرار دارند، رای دهندگان بیشتر به کاندیداهای زن برای شهرداری رأی می‌دهند. به این ترتیب، همانطور که همه گیری کرونا بازگشت به نقش‌های سنتی جنسیتی را تسریع می‌کند ، ممکن است فرصتی را برای برخی صلاحیت‌های کلیشه‌ای زنانه ایجاد کند تا در رهبری سیاسی حضور بیشتری پیدا کنند.

البته یک خطر ذاتی هم در این شرایط وجود دارد: این مزیت نسبی می‌تواند فشار بر زنان دارای موقعیت رهبری را برای عملکرد بهتر در مقایسه با مردان تقویت کند. به این معنی که آنها ممکن است عواقب سخت‌تری را نیز تحمل کنند. رهبران زن گویی بر صخره شیشه ای ایستاده‌‌اند: آنها در موقعیت‌های بحرانی حاد ارتقا می‌یابند؛ ارتقایی که به راحتی آنها را در معرض سقوط و شکست قرار می‌دهد. همواره این خطر وجود دارد که با ادامه بحران اقتصادی، سیاستمداران زن از این کلیشه که «مردان مدیران بهتری در اقتصاد هستند»، آسیب ببینند.

خوش‌بینانه ترین نتیجه‌گیری این است که همه‌گیری، نمایانگر فرصتی برای شکل‌گیری مجدد الگوی مسلط و چهارچوب فکری حاکمیت موجود و همچنین هنجارهای جنسیتی است. بحران‌ها می‌توانند باعث ایجاد رفتارهای جدید شوند و در دوره‌های بازسازی، ممکن است فرصتی برای فشار بر سیاستگ‌ذاران فراهم شود که بتوانند هنجارهای نابرابر جنسیتی را تغییر دهند. به عنوان مثال، شاید بیماری همهگیر کووید ۱۹ موسسات دولتی و همچنین کارفرمایان خصوصی را به تجدید نظر در نحوه کار سوق دهد و به دنبال آن ممکن است مدافعان حقوق کار بتوانند سیاست‌ها و شیوه هایی را ایجاد کنند که زنان و مردان را قادر کند تا مسئولیت‌های مراقبتی را بهتر را تقسیم کنند؛ تغییراتی از جمله در ساعت کار، ایجاد حمایت بیشتر برای مراقبت از کودک و مرخصی والدین و مسایلی از این دست. و شاید تجربه موفق زنان در رهبری سیاسی در سال کرونا، باعث تغییر نگاه زن‌ستیز مسلط بر فضای سیاسی جهان و اعتماد بیشتر به نقش‌آفرینی آنان در بالاترین سطوح سیاسی شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.